کد مطلب:298761 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:167

خلافت ابوبکر از دیدگاه حضرت علی


امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه شقشقیه فرمودند:

«اما و الله لقد نقمصها ابن ابی قحافه، و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرمی نیحدر عن السیل و لا یرقی الی الطیر فسدلت دونها ثوبا... فرایت ان الصبر علی هاتا احجی، فصبرت و فی العین قذی، و فی الحلق شجا، اری تراثی نهبا... حتی مضی الاول لسبیله، فادلی بها الی ابن الخطاب بعده... فیا عجبا بینا هو یستقبلها فی حیاته!...» [1] .


ترجمه:

آگاه باش سوگند بخدا كه پسر ابی قهافه خلافت را مانند پیراهنی بر خویش پوشید، و حال آنكه می دانست من برای خلافت مانند قطب وسط آسیا هستم، علوم و معارف از سرچشمه ی فیض من چون سیل سرازیر می شود، هیچ پرواز كننده ای در فضای علم و دانش، به اوج رفعت و بلندی من نمی رسد، من از خلافت پهلو تهی كردم... و خردمندی را در صبر دیدم در حالی كه چشمانم را خاشاك و گلوی مرا استخوان گرفته، میراث خود را تاراج رفته دیدم. [2] تا اینكه ابوبكر راه خود را به آخر رسانید و پیش از مردنش خلافت بعد از خود را به آغوش عمر بن الخطاب انداخت... جای بسی شگفتی و حیرت است كه در زمان حیاتش فسخ بیعت مردم را درخواست می نمود و می گفت: اقیلونی فسلت یخیركم و علی فیكم، یعنی ای مردم بیعت خود را از من فسخ كنید كه من از شما بهتر نیستم در حالی كه علی علیه السلام در میان شما است. [3] .

ولی چند روزی از عمرش مانده وصیت كرد و خلافت را به عمر تحویل داد این دو نفر غارتگر، خلافت را مانند دو پستان شتر میان خود قسمت نمودند و خلافت در جای ناهموار و درشت قرار دادند در حالتی كه عمر سخن تند و زخم زبان داشت و ملاقات با او رنج آور بود و اشتباهش بیشمار بود او فتوی به غلط داده، چنانچه بارها می گفت: «لولا علی لهلك عمر». اگر علی نبود هر آینه عمر در فتوا دادن هلاك می شد... [4] .



[1] نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه شقشقيه، صص 47 و 46.

[2] نهج البلاغه، ص 47.

[3] ر. ك: نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 48.

[4] نهج البلاغه، ص 49.